سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیکوترین خوى زنان زشت‏ترین خوى مردان است : به خود نازیدن و ترس ، و بخل ورزیدن . پس چون زن به خویش نازد ، رخصت ندهد که کسى بدو دست یازد ، و چون بخل آرد ، مال خود و مال شویش را نگاه دارد ، و چون ترسان بود ، از هر چه بدو روى آرد هراسان بود . [نهج البلاغه]
 
شنبه 95 اسفند 28 , ساعت 7:47 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود تحقیق رابطه خویشتن پنداری و رضایت شغلی دبیران در سطح دبیرستان تحت word دارای 88 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود تحقیق رابطه خویشتن پنداری و رضایت شغلی دبیران در سطح دبیرستان تحت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود تحقیق رابطه خویشتن پنداری و رضایت شغلی دبیران در سطح دبیرستان تحت word

چکیده :  
مقدمه :  
بیان مسأله :  
سوال مساله :  
اهمیت مسأله :  
هدف تحقیق :  
اهداف جزئی :  
فرضیات تحقیق :  
تعاریف عملیاتی :  
تعریف عملیاتی :  
فصل دوم  
ادبیات و پیشینه تحقیق  
پیشینه تحقیق در رابطه با خویشتن پنداری  
پیشینه نظری  
مفهوم خود  
مفهوم بخشیدن به خود :  
چگونگی تشکیل خود :  
رشد مفهوم خود :  
تعریف خود از دیدگاههای تجربی و پژوهش :  
تعریف خود از دیدگاه های روان تحلیل گری :  
خود در دیدگاه های مختلف روان شناختی :  
نظریه های زیربنایی رضایت شغلی :  
نظریه های ریز مدل :  
رضایت شغلی :  
رضایت شغلی و عملکرد  
جستجوی معنا در محیط کار  
قدر دانی :  
توازن :  
چالش :  
بحث و گفتگو :  
جهت گیری :  
اعتبار سازمانی :  
هدف :  
احترام :  
برقراری ارتباط :  
غیر رسمی بودن :  
یکپارچگی :  
تناسب :  
رشد تخصصی :  
انعطاف پذیری :  
نوآوری :  
برابری :  
مالکیت :  
حمایت :  
خدمات :  
ارزش :  
مربوط بودن :  
فصل سوم :  
روش تحقیق :  
جامعه مورد تحقیق :  
نمونه آماری و روش نمونه گیری :  
ابزار اندازه گیری :  
فصل چهارم  
تجزیه و تحلیل داده ها  
فصل پنجم  
بحث و نتیجه گیری  
پیشنهادات تحقیق :  
محدودیتهای تحقیق :  
ضمائم :  
منابع :  
منابع فارسی :  
منابع انگلیسی :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود تحقیق رابطه خویشتن پنداری و رضایت شغلی دبیران در سطح دبیرستان تحت word

 1 ) شفیع آبادی، دکتر عبدالله، «راهنمایی و مشاوره شغلی و حرفه ای و نظریه های انتخاب شغل»، تهران : انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ نهم ؛

 2 ) براندن، ناتانیل، «روانشناسی حرمت نفس»، ترجمه جمال هاشمی، تهران : موسسه سهامی نشر، چاپ اول، 1359 ؛

 3 ) هیلی، دکتر چارلز، «مشاوره حرفه ای برای معلمان و مشاوران»، ترجمه دکتر طیبه زندی پور، تهران: انتشارات فردوس، چاپ اول، 1366 ؛

  4 ) شرتزر، پروفسور بروس ئی، «بررسی و برنامه ریزی زندگی تحصیلی شغلی»، ترجمه دکتر طیبه زندی پور، تهران : انتشارات فردوس، چاپ دوم، 1369 ، ص 204 – 260 ؛

 5 ) سیاسی، دکتر علی اکبر، نظریه های شخصیت با مکاتب روانشاسی»، تهران : موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول، 1367 ؛

 6 ) لی، مای، «شخصیت»، ترجمه دکتر محمود منصور، تهران : انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1359 ؛

 7 ) عباس زاده، دکتر میرسید محمد، «حرفه معلمی و رضایت شغلی»، فصلنامه تعلیم و تربیت، سال ششم، شماره 1 ، بهار 1369 ؛

 8 ) حیدری، مریم، «بررسی عوامل مؤثر در رضامندی از شغل معلمین در دوره راهنمایی شهر اصفهان»، پایان نامه فوق لیسانس، 1359 ، دانشکده خدمات اجتماع؛

 9 ) مرکز تحقیقات آموزش و پرورش استان مازندران، گزارش اجمالی تحقیق، «بررسی ارتباط میان خویشتن پنداری و رضایت شغلی معلمان»؛

 10 ) گنجی، حمزه (1378)، روانشناسی کار، چاپ اول، انتشارات ارسباران؛

 11 ) الوانی، مهدی، (1371)، مدیریت عمومی، چاپ پنجم، تهران، انتشارات نشر نی؛

 12 ) الوانی، مهدی، (1375)، خویشتن شناسی مدیران، چاپ سوم، تهران، انتشارات نشر نی

پیشینه تحقیق در رابطه با خویشتن پنداری

ارسلان امیری در سال (1370) در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین خویشتن پنداری و اضطراب در بین جوانان 22 ساله شهرستان آباده تحقیقی انجام داده اند که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین خویشتن پنداری و اضطراب رابطه مهنی داری وجود دارد به این صورت که خویشتن پنداری بالا باعث کاهش اضطراب و بالعکس آنهم می تواند اتفاق بیافتد

آزاده رهنما در سال 1374 در تحقیقی تحت عنوان مقایسه خویشتن پنداری در بین دختران و پسران حدود سنی 18 ساله شهرستان نور که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که خویشتن پنداری در بین پسران بیشتر از دختران است

بیابانی در سال 1376 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین خویشتن پنداری و سلامت روانی در بین زنان شاغل حدود سنی 35 ساله طالقان ارائه کرده اند که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین خویشتن پنداری و سلامت روانی زنان شاغل رابطه معنی داری وجود دارد

پارسا در سال 1380 در تحقیقی تحت عنوان مقایسه خویشتن پنداری در بین زنان مطلقه و مردان مطلقه حدود سنی 30 ساله شهرستان نوشهر از توابع مازندران تحقیقی ارائه کرده اند که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین زنان مطلقه و مردان مطلقه از لحاظ خویشتن پنداری تفاوت وجود دارد و مردان مطلقه به نسبت زنان خویشتن پندارتر هستند

در سال 1984 در تحقیقی که اندرسون و سارکی انجام داده اند تحت بررسی رابطه بین خویشتن پنداری و استرس در بین زنان و مردان و مقایسه این متغیرها بر روی آنها با آزمایشات و آزمونهای بیماری که انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که بین کاهش اضطراب و خویشتن پنداری بالا رابطه معنی داری وجود دارد به این صورت که کاهش استرس باعث بالا رفتن خویشتن پنداری و افزایش اضطرای باعث پایین آمدن خویشتن پنداری و توجه به خود در فرد می شود و همین طور تحقیقات انجام شده نشان می دهد که خویشتن پنداری در مردان بیشتر از زنان است و بر عکس استرس در بین زنان بالاتر از مردان است

پیشینه نظری

بررسی تاریخی نظریه های خود

 موضوع روان و تن از قرن 17 در فلسفه جایگاه خاص خودش را حفظ کرده است نفس و بدن در بسیاری از جهات با هم اختلاف دارند ولی به هم وابسته اند. در این زمینه فلاسفه نظریاتی راجع به رابطه آن ارائه داده اند (رجائی، 1372)

 سقراط معتقد بود اسنان ابتدا باید اول خود را بشناسد تا بتواند پدیده های جهان را تحلیل کند. بنابراین انسان محتاج شناخت است وجود انسان را نمی توان به عنوان واحدهای جدا از هم مورد مطالعه قرار داد. افلاطون بین روان و تن فرق قایل شد و با فرق قایل شدن بین عالم روح و مادی مفهوم روح بشر را مطرح کرده او معتقد بود که روح قبل از اقامت در بدن به طور مستقل زندگی می کند و بعد از آفریده شدن تن زندانی گشته و با مرگ از آن جدا می شود (احدی و همکاران، 1371)

 اسپینوز (1677 – 1632) معتقد بود که روح و جسم دو جنبه مختلف یک عنصر هستند یعنی آنچه از افعال و انفعالات نفسانی و حرکات و تغییرات بدنی که ما می شناسیم میان آنها تأثیر و تأثر نیست و یک وجود یگانه ای بین آن دو جنبه رابطه ی برقرار می نماید

 لایت نیتز (1761 – 1646) روح و جسم از یکدیگر جدا هستند و هرگز تلاقی نمی کنند فعالیت آنها به موازات هم هستند و تحت تأثیر عوامل یکسان قرار می گیرند (عظیمی، 1369). مری استاک سالیوان اهمیت موقعیت میان فردی در رشد شخصیت ما منجر به این حقیقت شد که شناخت ما از خودمان وابسته به ارزیابی دیگران از ماست و از طریق خود شکل می گیرد جنبه های اصلی و عمده خود در سال های اولیه دوران کودکی شکل گرفته و در سنین بزرگسالی به طور مناسبی و شایسته تعدیل در آن صورت می گیرد (مای لی داس، 1372)

 مفهوم خود

 مفهوم خود کلید فهم و درک بهداشت روانی است. روان پزشکان به اهمیت و ارزش مفهوم خود کاملاً واقفند چرا که به این باور هستند که تفکر شخص از شخصیت خود تا حدودی رهنمود دهنده رفتار شخص در اجتماع است و نوع رفتار شخص مشخص می شود. اگر تصوری که فرد از خود دارد متعادل و مثبت باشد او انسانی سالم است. خود مجموعه افکار و احساساتی است که شخص را از هستی فردی خویش و اینکه کیست و چیست آگاه می سازد و به عبارتی خود همان فرد است. دیدگاه خود دارای دو نقش است : فاعلی و مفعولی ; نقش فاعلی همان خودپنداره است که مسائل و مفاهیم را به صورت ذهنی تعبیر و تفسیر می کند و نقش مفعولی همان چیزی است که شخص اذعان می داد (سالن  و همکاران، 1372)

اقسام من عبارتند از ; من اجتماعی، من برتر، من طبیعی، من ایده آل، من مجازی، من حقیقی و خود برسه قسم است 1 ) خود واقعی  2 ) خود ایده آل 3 ) خود فعلی (اسلامی نصب، 1373) خود مفعولی را جیمز اغلب مفهوم خود می نامند. مفهوم خود شامل میزان درک یک نفر نیست به کیفیت های فیزیکی تعلقات، وضعیت، مهارت ها، مشخصات روانی شامل شخصیت اعتقادات سیستم های ارزش است به عبارت دیگر مفهوم به عنوان یک مفعول شامل مجموعه ای یگانه ای از صفات مشخص است که یک فرد نه شخص دیگری خود را شناسایی می کند که شروع این آگاهی همراه با ظرفیت اولیه شخص در شناسایی صور بدن خویش است

کارنر مورفی خود همان احساسات و ادراکات که هر کس از کل وجود خویشتن دارد این مفهوم سبب می شود که آدمی با وجود تغییرات و تحولاتی که روی می دهد در طی زمان پیوسته احساس استمرار و تداوم کند و اهمیت خود به این نسبت که چیست و چه ارزشی در زندگی دارد. (سیاسی، 1379)

مفهوم بخشیدن به خود

 شما خودتان را به عنوان یک فرد چگونه توصیف می کنید؟ اگر شبیه افراد بالغ باشید ممکن است از صفات درون شخصی با ارزش خودتان مثل صداقت، دوستی، مهربانی، سلیقه های اخلاقی یا مذهبی یتان و ارزش ها و علایق خودتان صحبت کنید. شخصیت یعنی ترکیب سازمان دهی شده ای از صفات، انگیزه ها و رفتارها که برای هر فردی یگانه است غالباً بیشتر مردم از جمله روانشناسان سعی می کنند که شخصیت را به صورت ویژگی های شخصیتی توصیف کنند مثل ویژگی هایی چون اجتماعی بودن، مستقل بودن، تسلط، اضطراب که چنین تصور می شود که در شرایط مختلف نسبتاً سازگارند

چگونگی تشکیل خود

در وجود هر انسانی مقداری نیروهای حیاتی امکانات و استعدادهای خاص و انرژی نهفته است اگر شرایط و فرصت مناسب برایش فراهم سازند. این نیروها و استعدادها با خود بخود به طور طبیعی رشد می کند. هر تجربه ای به تشکیل مفهوم خود کمک می کند. رشد خود بتدریج به شکل هویت شخصی می انجامد. هویت عبارت است از افتراق ئ تمیزی که فردبین خود و دیگران می گذارد. هویت شخصی یک سازه و ساختار روانی اجتماعی است. یعنی هم شامل طرز فکرها و عقاید می شود. که معرف فرد است و هم نحوه ارتباط فرد با دیگران را می سازند. اگر چه خویشتن همیشه در حال تغییر است اما در هر فرد نوعی سازمان، هماهنگی، ثبات، تجانس و شکل یافتگی خاص خود را دارد (راهورفی، 1371) خودپنداره شخص فریانی آگاهانه مداوم و نسبتاً مداوم و نسبتاً ثابت است. راجرز انسانی را علاقه مند به آینده می داند و از طرف دیگر درصدد کاهش تنش از سویی دیگر در جستجوی تکامل و پیشرفت است و در نهایت رسیدن به خود شکوفایی است. راجرز در مفهوم خویشتن و هماهنگی را مطرح می کند که ثبات خویشتن عبارت از عدم تعارض بین ادراکات مختلف خویش و هماهنگی خویشتن (شاملو، 1372) هماهنگی خویشتن یعنی تجانس که طبق نظر راجرز ما هنگامی احساس عدم هماهنگی می کنیم که بین پنداره ما از خود ما و تجارب واقعی، از زندگی تعارض بوجود آید و دچار ناهماهنگی و کم کم دچار تنش و نابسامانی شویم. به نظر وی وقایع زمانی معنی دارند که شخص براساس تجارب گذشته نسبت به ارزشمندی خویشتن را عزت نفس می نامد وی می گوید اگر والدین به فرزندان توجه و محبت بدون قید و شرط داشته باشند کودک از عزت نفس بالایی برخوردار خواهد بود که اگر با عدم توجه روبرو شود منجر به عدم ثبات هماهنگی خودپنداره و خویشتن می شود و در نتیجه طفل درصدد حفظ محبت دیگران می شود

رشد مفهوم خود

مهمترین شرایط برای اینکه انسان بتواند به طور طبیعی و سالم رشد کند. عبارتند از محبت و گرمی و حمایت و آزادگی نسبی، کمک و راهنمایی و تشویق اگر این شرایط برای اینکه انسان بتواند به طور طبیعی و سالم رشد کند فراهم بشود فرد احساس ایمنی و آرامش کند و شانس و فرصت این را پیدا می کند که احساسات، علایق و تمایلات و آرزوهای خاص خودش را بطور طبیعی و رشد و نمو دهد. وقتی این احساس آرامش ایمنی در او ایجاد شد می تواند بدون تشویق به خودش بپردازد و از نیروها و استعدادهای ذاتی و طبیعی خود برای پرورش و تقویت وجود خود استفاده نماید. اما شرایط نامناسب است که شخص را از رشد طبیعی منحرف می کند و فقدان استعدادها و امکانات بالقوه در اوست که مانع رشد او است شرایط نامناسبی که مانع رشد است عبارتند از تحقیر، اجحاف، تعدی، زور، فشار، عدم رضایت احتیاجات خاص، بی علاقگی، بی توجهی به او، تبعیض ایجاد محیطی ناایمن، سخت گیری بیش از حد، ایراد این ها همه از مهمترین عوامل و شرایط است که مانع رشد طبیعی و سالم شخص می شود و احساس ناایمنی را در او ایجاد می کند. شخص به جای اینکه وقت و انرژی خود را صرف پرورش استعدادهای طبیعی اش در حالت دفاعی قرار می گیرد و آنها را صرف تسکین و تخفیف و کاهش اضطراب و دلهره و دفع آزار دیگران نماید. مشکلاتی که شخص با آنها مواجه است مانع می شود که احساس ارزش و اعتماد در او رشد کند. خلاصه مجموعه این عوامل موجب می شود که رشد اصلی و واقعی بسیار کند شود بنابراین اعتماد به نفس هم که منشأش خود اصلی و واقعی است در چنین شخصی ضعیف شده و کم رشد می کند. او دیگر چندان توجهی به احساسات و علایق و آرزوهای واقعی و اصیل خود ندارد

تنها یک چیز برایش مهم است و به آن می تندیشد و آن این است که چگونه از آزار دیگران خود را امان نگه دارد بنابراین در روابطش با دیگران از تمایلات و احساسات واقعی خود استفاده نمی کند بلکه احساسات بدلی و تصنعی در خود می پروراند که مناسب و مقتضی آن رابطه خاص باشد. در حقیقت شخص جسم از خود واقعی اش که از مجموعه احساسات و تمایلات و آرزها و علایق و عواطف و اصیل وی تشکیل می شود بر می گیرد و از وجود آن غافل و بی خبر می گردد. در نتیجه خود واقعی اش کم رشد کرده ضعیف می شود. در شخصیت انسانی سه خود وجود دارد. خود واقعی و اصلی خود فعلی – خود ایده آل – خود اصلی و واقعی : دارای یک مقدار استعداد و نیروهایی است که هرگاه فشار و عوامل نامناسب رشد آن را ضعیف نکند شخص به طور طبیعی و مطابق با استعدادها رشد می کند و در حقیقت خودش می شود

خود ایده آل : آن چیزی که نیستیم اما تصور می کنیم هستیم یا آرزو می کنیم که آن باشیم در حقیقت خود ایده آل جانشین خود اصلی و واقعی است

خود فعلی : عبارتند از آن چیزی که فعلاً هستیم یعنی خودی که تحت تأثیر اضطراب و تضاد سایر جریانات شکل و فرم می گیرد. (شاملو، 1372)

تعریف خود از دیدگاههای تجربی و پژوهش

ژیل بوندکر(1992) خود آن زمینه ای از دانش است که افراد در مورد آنچه در دنیا به آن عمل می کنند و در پاسخ به پرسش من که هستم شاخته اند

دیمون هارت (1982) مفهوم یا ادراک خود در برگیرنده دانش فرد نسبت به ویژگی ها و توانایی های شخص و نیز اندیشه بر آن استو ادراک خود، در برگیرنده خود موضوعی و خود فاعلی و اندیشمند است. کانتور، کیسترم (1987) و مارکوس (1977) : خود یک پردازشگر اطلاعاتی است با توایایی درون داد، اندوختن و برون داد

ایستن (1983) : خود یک نظریه است که خود را توجیه و آینده را پیش بینی می کند و به لحاظ اعتبار و سودمندی آن ارزشیابی می شود

نکته مشترکی از تعاریف بالا بدست می آید گاهی یافتن یا آگاه شدن، قابلیت سازمان یابی و ایفاگری نقش میانجی با دنیای بیرون است (محسنی، 1375)

تعریف خود از دیدگاه های روان تحلیل گری

در ادبیات روان تحلیل گری مفهوم خود ارتباط با مفاهیم دیگر، بویژه «من» عنوان می شود، در نظریه فروید «خود» از ارکان دستگاه روانی نیست، فقط در بررسی های او روی خود شیفتگی و زمانیکه او از عواطف، احساسات و عشق به خود و آگاهی از خود سخن می گوید عنوان شده است. حفاظت «خود» از نقش های «من» است. نقل از گولس،

در نظر آنا فروید «خود» بعنوان خود جسمانی یا اگاهی بر جسم شخص، زودتر از «من» ظهور می یابد، یعنی خود به لحاظ تکوینی مقدم بر «من» و زمانی است که فرد به خویشتن بعنوان عاملی که حس می کند و عمل میکند و عمل می کند آگاهی یافته است. هارتمان نیز «خود» را مقدم بر «من» می داند و معتقد است قبل از آنکه کودک بتواند تکلم کند. از خلل و توسط فعالیت های حرکتی اش خودش را از دنیای بیرون مجزا می کند و این خود جسمی از کل وجود شخص است و بر جسم او اعضائی از جسم او عناصر روان شناخنتی ترکیب کننده او شمول می یابد تمایز خود و محیط بیرون (در حوالی 6 ماهگی) اولین گام در جهت شکل گیری «من» است

کوهرت، در مقایسه  با دیگر روان تحلیل گرما، تعرضی مستقل تر و مشخص تر از خود ارائه می دهد، از نظر او خود بدون آنکه عاملی از عوامل اجرایی دستگاه روانی باشد ساختاری درون ذهنی است. می تواند در تمامی پهنه روان تظاهر شدن و خوب عمل کردن من است. در نظریه او رشد خود شیفتگی مستقل از رشد روانی غریزی بوده و نقش اساسی را تعادل و سلامت روانی ایفا می کند. (محسنی، 1375)

خود در دیدگاه های مختلف روان شناختی

الف ) دیدگاه اجتماعی

در دیدگاه های اجتماعی (محی بیرون از عوامل اساسی شکل دهنده خود است و فرایندهایی که به آنها استناد می شود تا نفوذ بیرون بر درون توجیه یابد عبارتند از جبر اجتماعی و ساختار کلان اجتماع، همانند سازی، ایفاگری نقش و تعامل های بین فردی)

ب ) دیدگاه شناختی

دیدگاه شناختی خود را بعنوان یک ساختار شناختی توصیف می کند. میانجی گری دنیای بیرون و درن بوده حوادث و اطلاعاتی را پرداز شگری می کند. می اندوزد و سازمان بندی با محرکات وقایع بعدی درگیر می شود

ج ) خود در دیدگاه شناختی – اجتماعی

دیدگاه شناختی – اجتماعی خط ارتباطی نظرات شناختی و نظرات اجتماعی بوده و پایه از سویی در اجتماع و تجربیات اجتماعی و از سویی دیگر در فرد و توان شناختی او دارد و متمرکز به فرآیندهای هم درون و هم بین فردی است. خود در دیگاه شناختی – اجتماعی مفهومی محوری است که نقش میانجی گر را میان درون و بیرون ایفا می کند و عهده دار تنظیم رفتار است. (محسنی، 1375)

1 ) مبانی نظری پژوهش

 خودپنداشت یا تصور از خود یک ویژگی مهم شخصیتی است، تاریخ تلاش و توجه در رسیدن به شناسایی از خود از چنان قدمتی برخوردار است که در آن حتی می توان تلاشهای فکری ارسطو را در قالب دستورهایی مانند «خود را بشناس» مشاهده نمود، امروزه چنین دستوری در نظریه های پیشرو در رشد حرفه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و همه صاحبنظران به اتاق بر این باورند که اصولاً هر فرد در ادراک از خود مفهومی متمایز ار دیگران را نشان می دهد، چنین ادراک و پنداشتی از خود حاکم بر نقش ها و گروههایی است که فرد از خود بروز می دهد و یا به آن تعلق دارد، به این ترتیب رضایت حاصله از چنین ادراک و پنداشتی رضایتی خاص فرد و بنا به نوع شناسایی و پنداشت اوست

 در میان انبوه رضایت ها، رضایت شغلی یکی از موارد خاص دربرگیرنده است که به خوبی می تواند نمایانگر تأثیر عوامل شخصیتی فرد باشد، با توجه به چنین ویژگی خاص و عوامل مرتبط با آن نظریات متفاوت و به دنبال آن تحقیقات متنوعی صورت گرفته که تأثیر عوامل شخصیتی را در رضایت شغلی نشان می دهد

 ناتانیل براندن (1965) در راستای ارتباط میان خویشتن پنداری و تأثیر عوامل شخصیتی حاصله بر نوع ارائه مهارت فرد بیان می دارد : انسان می بایست کوشش کند که در زمینه خاصی از علم و فن منشاء اثر واقع شود، انسان ممکن است چند نوع مهارت داشته باشد ولی باید احساس سودمندی کلی و اساسی نیز داشته باشد. مثلاً

 ممکن است در حرفه خود اعتماد داشته باشد ولی از تفکر آزاد مستقل در افق وسیعتر وحشت کند که این به خویشتن پنداری و حرمت نفس او مربوط می شود. (زندی پور، 1369 )

 کارل راجرز[1] روانشناس انسان گرا در زمینه شخصیت آدمیان معتقد به حقیقت یابی و یا خود شیفتگی است. مقصود از تحقق یابی یا خودشکفتگی رشد زیستی (بدنی) و روانی از دوران کودکی تا دوران بزرگسالی است. البته تا حدودی که ماهیت ارگانیزم اجازه می دهد. در این جریان آدمی به سوی هدفی پیش می رود و به ابتکار می پردازد. بزرگترین عمل ابتکاری او خویشتن سازی و آن مبنای ارزشهای دیگر مانند آثار هنری، علمی، اجتماعی، و ; نیز می باشد. این خویشتن سازی است میسر نیست مگر در مواجهه با واقعیات و اندوختن تجربه. پس از آن که خویشتن پنداری صورت گرفت و شخصیت تجلی پیدا کرد آدمی باید مقام به دست آورد. و آن را نگهداری کند و این مهم با تجارب اندوخته شده از روی پختگی صورت خواهد گرفت. (سیاسی، 1367 )

 برای تعیین نوع ادراکی که فرد از خود دارد از پرسشنامه هایی استفاده شده است که به طور کلی می توان آنها را به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول شامل پرسشنامه هایی می شود که خویشتن پنداری را از طریق تعداد صفاتی مطلوب که آزمودنی به خود نسبت می دهد می سنجد و دسته دوم پرسشنامه هایی است که در آزمودنی نه تنها باید بگوید که چگونه خود را می بیند (تصویر فاعلی) بلکه باید چگونه دوست دارد باشد (تصویر آرمانی یا خود ایده آل) که تنافر بین این دو تصویر در چنین پرسشنامه هایی می تواند درجه پذیرش خویشتن را نشان دهد

 مقیاس خویشتن پنداری راجرز از پرسشنامه های دسته دوم است که رابطه میان خود واقعی و خود ایده آل را می سنجد و تصویری دقیق از میزان خودپنداری فرد به دست می دهد. همگرایی بین دو تصویر خود که به منزله شاخص حرمت خویشتن است می تواند از یک گرایش تبعیت از هنجارهای اجتماعی حاصل شود اما از آنجا که این هنجارها به نوبه خود به گونه ای دقیق استقرار نیافته اند بلکه به صورت فردی ادراک شده اند، تغییر پذیر هستند و وجود ناهمنوایی بین این دو خود منبع مشکلات درونی است. (منصور 1359 )

 درخصوص رابطه میان خویشتن پنداری و انتخاب شغل شرترز را بیان می کند که خود اداراکی یا خویشتن پنداری را می توان ترکیبی از کلیه افکار و احساساتی که شخص نسبت به خود دارد و یا تصور از خویشتن تعریف نمود. این تصویر دو بعد جسمی و روانی دارد. بعد جسمی متضمن تصور جسمانی فرد است و بعد روانی مشتمل بر عقاید شخص درباره خصوصیات فردی خویش. خود ادراکی افراد ممکن است از خیلی ضعیف یا منفی به سمت خیلی قوی یا مثبت تغییر یابد. خود ادراکی مثبت احساس کفایت و ارزنده بودن را در فرد به وجود می آورد. این ادراکات شالوده هرگونه برنامه ریزی خطی است. درکی که فرد از خویشتن حاصل می نماید جهت تصور این که چگونگی بعضی مشاغل با شخصیت، رغبتها، تواناییها و هدفهای وی بهترین تناسب را دارد لازم است. (زندی پور، 1369 )

 فرانک جی لندی[2] در تئوری خود تحت عنوان «بازگشت به رضایت شغلی» بیان می کند پنجاه سال تحقیق بر این دارد که ارتباط میان احساسات فردی را با کار فرد و رفتارش تشریح کند. او فرض می گیرد که حالت عاطفی فرد تحت تأثیر محیط کارش است

 نورل و گریتر[3] (1960) بین میزان آگاهی از خود و انتخاب شغل و حرف همبستگی معنی داری را مشاهده نمودند (شفیع آبادی، 1359 )

 در تحقیق دیگری کیبریک و تیدمین[4] (1961) نقش خویشتن پنداری را در انتخاب شغل پرستاری مورد مطالعه قرار دادند نتیجه این تحقیق نیز به نفع عامل خویشتن پنداری است

 شرترز از قول دانالد سوپر[5] روانشناس دانشکده معلمین کلمبیا عنوان می کند که وقتی که فردی یک انتخاب حرفه ای را ابراز می دارد تصور خود را از نوع فردی که هست با اصطلاحات حرفه ای بیان می کند یک حرفه به فرد امکان می دهد تا نقشی را بازی کند که متناسب با تصوری است که از خود دارد. (زندی پور، 1369 )

 در نظریه تکاملی سوپر تحت عنوان «انتخاب شغل و حرفه» بر عامل خویشتن پنداری تأکید زیاد می شود. به نظر سوپر و همکارانش (1963) اولین عامل مؤثر در تعیین مسیر تکاملی انتخاب شغل و حرفه پندار و عقیده انسان درباره خودش می باشد. سوپر و همکارانش بیان می کنند که انسانها با هم متفاوتند و هر فردی دارای قدرت و توانایی خاصی می باشد و با توجه به خصوصیاتش در مسیر معینی می تواند پیشرفت نماید. انسانها از اشتغال به مشاغلی لذت خواهند برد که بدان مشاغل علاقه مند باشند و توانایی انجام آن را نیز داشته باشند. (شفیع آبادی، 1359 )

 جان هالند[6] (1959) نیز در نظریه خود تحت عنوان انتخاب شغل و حرفه بیان می کند که این انتخاب با نوع شخصیت فرد بستگی دارد و رابطه مستقیمی با طرز تلقی و گرایش فرد دارد هالند معتقد است افرادی که خودشناسی بهتر و بیشتر دارند در مقایسه با کسانی که خودشناسی آنها کمتر است انتخابهای بهتری را انجام خواهند داد. (شفیع آبادی، 1359 )

 در همین خصوص راجرز معتقد است که انگیزه رفتار آدمی نیازهای زمان حال او هستند. گذشته هم البته ممکن است در تشکیل این نیازها بی اثر نباشد. حفظ مقام به دست قناعت نمی کند و طالب ارتقاء مقام و جستجوی کمال است و در این مسیر باید آزادی داشته باشد. که در غیر این صورت پیشرفت واقعی و ابتکار و سازندگی مسیر نخواهد بود. (سیاسی، 1376 )

 نظریه های زیربنایی رضایت شغلی

[1]  . Rogers . c

[2]  . Frank . G. Landy

[3]  . Norle & Griter

[4]  . Kibric & Tideman

[5]  . Dunald Supper

[6]  . John Holland

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ