سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس حکمت ترس از خداونداست . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
چهارشنبه 96 تیر 21 , ساعت 10:46 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

دانلود مقاله منزلت عقل و وحى در هندسه معرفت بشرى تحلیل و بررسى دیدگاه آیت اللّه جوادى آملى درباره منزلت عقل در هندسه معرفت دینى تحت word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله منزلت عقل و وحى در هندسه معرفت بشرى تحلیل و بررسى دیدگاه آیت اللّه جوادى آملى درباره منزلت عقل در هندسه معرفت دینى تحت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله منزلت عقل و وحى در هندسه معرفت بشرى تحلیل و بررسى دیدگاه آیت اللّه جوادى آملى درباره منزلت عقل در هندسه معرفت دینى تحت word

چکیده  
مقدّمه  
مفاهیم کلیدى و پیشفرضها  
نسبت بین عقل، نقل، و وحى  
تعارض میان عقل و نقل، و علم و دین  
اسلامىسازى علوم  
نقد مکتب تفکیک  
تأمّلات و پرسشها  
نتیجه گیرى  
منبع  

منبع

ـ جوادى آملى، عبداللّه، منزلت عقل در هندسه معرفت دینى، تنظیموتحقیق احمد واعظى، قم، اسراء، 1386

چکیده

تاریخ اندیشه بشر گواهى مىدهد که پرسش کهن از نسبت عقل و ایمان یا علم و دین، همواره به دنبال پاسخهایى تازه بوده است. کوشش براى فهم نسبت اینها، به ویژه براى دیندارانى که در عصر شکوفایى علم مىزیند و در چنین عصرى مدّعى ساماندهى زندگى فردى و جمعى انسان با بهرهگیرى همزمان از علم و دیناند، ضرورتى اجتنابناپذیر است. حکیم متألّه و مفسّر معاصر، آیتاللّه جوادى آملى، از عالمانى است که با عنایت به این ضرورت، اهتمامى بلیغ به طرح این مسئله ورزیده و تأمّلاتش را در این باب عرضه نموده است. از نگاه این حکیم، عقلْ جزئى از دین است، نه در مقابل آن. بنابراین، فرض ناسازگارى آنها نامعقول است. آنچه ممکن است در آغاز روى دهد تعارض عقل و نقل است که راهحلهاى آن از دیرباز در علوم و معارف اسلامى مطرح بوده است. نوشتار حاضر کوششى است براى فهم، تحلیل، و نقد نظریه استاد جوادى آملى در اینباره

کلیدواژهها: عقل، نقل، وحى، ایمان، دین، معرفت دینى، علم، اسلامىسازى علم، مکتب تفکیک

 

مقدّمه

یکى از مباحث مهمى که از دیرباز در فلسفه و الهیات مطرح بوده است و امروزه نیز به طور جدّى محور بسیارى از گفتوگوها را تشکیل مىدهد بحث از نسبت عقل و ایمان، و رابطه علم و دین است. برخى بر ناسازگارى این عناصر با یکدیگر تأکید مىکنند و جمعى آنها را همسو و هماهنگ مىدانند. سازگارى یا ناسازگارى عقل و محصولات آن ـ مانند علم ـ با دین، تأثیر زیادى بر نحوه عقلورزى و علمگرایى از یکسو و دینورزى و ایمانگرایى از سوى دیگر خواهد داشت. این بحث علاوه بر آثار و پیامدهاى نظرى و اعتقادى بنیادین، تأثیرى چشمگیر بر زندگى و رفتار فردى و جمعى دارد. طرح این بحث براى پیروان دینى همچون اسلام که مدّعى ساماندهى زندگى اینجهانى نیز شمرده مىشود، ضرورت بیشترى دارد. اگر توجه کنیم که یکى از اصول مستتر در مبانى نظرى نظام جمهورى اسلامى همانا سازگارى عقل با ایمان، و علم با دین مىباشد، و نظام اسلامى بر هر دو پایه مبتنى است، طرح این بحث در این برهه تاریخى اهمیتى دوچندان پیدا مىکند. شاید به همین دلایل بوده که این بحث یکى از دغدغههاى جدّى آیتاللّه جوادى آملى را در سالیان اخیر تشکیل داده است؛ به طورى که ایشان علاوه بر اینکه مبحث یادشده را در مناسبتهاى مختلف طرح کردهاند، کتاب مستقلى نیز در این زمینه با عنوان منزلت عقل در هندسه معرفت دینى منتشر نمودهاند

نظریهاى که استاد جوادى آملى در این بحث طرح مىکند، برگرفته از معرفتشناسى حکمت متعالیه است که در آن، بر سازگارى و جمع راههاى مختلف معرفت تأکید مىشود. بر پایه این معرفتشناسى، راههاى مختلفى براى وصول به حقیقت هست که: اولا همه معتبرند، ثانیآ با هم سازگارند، و ثالثآ مکمّل یکدیگرند؛ از اینرو، براى تحصیل معرفت، باید کوشید از همه آن راهها کمک گرفت و به یک راه بسنده ننمود. بر این اساس، عقل و نقل دو راه براى تحصیل معرفتاند که اصولا با یکدیگر هماهنگ هستند و جمع آنها در شناخت دین ضرورى است. بر این مبنا، استاد با تبیین مناسبات عقل و نقلْ مىکوشد تا به نزاع سنّتى بین عقل و وحى، و علم و دین پایان دهد و بر پایه آن، برخى دیگر از مناقشات نظرى جارى را حل نماید

در این مقاله، ابتدا گزارش و تحلیلى گذرا از نظریه آیتاللّه جوادى آملى ـ آنگونه که در اثر یادشده آمده است ـ ارائه و سپس پرسشهایى را درباره آن طرح مىکنیم؛ با این امید که حاصل آن ما را به طرح درست مسئله و حلّ آن نزدیک کند. امّا پیش از هر سخن، لازم است که به طور اجمالى، به مفاهیم کلیدى این بحث و پیشفرضهاى آن از دیدگاه استاد جوادى آملى اشارهاى بکنیم

مفاهیم کلیدى و پیشفرضها

نخست باید دانست که مراد از «دین» چیست: «دین مجموعهاى از عقاید، اخلاق، قوانین فقهى و حقوقى است که از ناحیه خداوند براى هدایت و رستگارى بشر تعیین شده است.» البته، در این بحث، دین اسلام موردنظر است و بررسى نسبت این دین با عقل دنبال مىشود. بنابراین، مراد این نیست که هر دینى با عقل چنین نسبتى دارد؛ بسیارى از ادیان باطلاند و با عقل ناسازگارند. خدا خالق دین مىباشد، و دیندار کسى است که به آموزهاى دینى مثل «خدا هست» ایمان دارد. حقیقت خارجى خدا و ایمان دیندار به آن، هر دو غیر از دین و خارج از دین هستند. به عبارت دیگر، مراد از دین گزارههاى دینى است. «دین مخلوق اراده و علم ازلى خداوند است.» اینکه چیزى جزء دین مىشود، تابع اراده الهى است

مفهوم کلیدى دیگر در این بحث «عقل» است. منظور از عقل معناى عام آن است که همه مراتب چهارگانه عقل را شامل مىشود: عقل تجربى (که محصولش علوم طبیعى و انسانى است)، عقل نیمهتجریدى (عقل ریاضى)، عقل تجریدى (عقل منطقى و فلسفى)، و عقل ناب (عقلى که عهدهدار عرفان نظرى است). مراد از معرفت عقلى در این بحث، درجهاى از معرفت عقلى است که یقینى یا دستکم اطمینانبخش مىباشد (علم یا علمى)، نه آنچه در حدّ وهم و گمان است.دو واژه مهم دیگر در این بحث «وحى» و «نقل» مىباشند. وحى معرفتى است که خدا به پیامبر و حجّتش القا مىکند. بنابراین، الفاظ و معانى قرآن عین وحى الهى شمرده مىشوند، و معصوم عین وحى را بدون خطا مىفهمد: «محتوا و مضمون وحیانى قرآن فقط در دسترس معصومان است.» امّا غیرمعصوم هرچند به الفاظ وحى دسترسى دارد، ولى فهم او ممکن است در همه موارد عین محتوا و مضمون وحى نباشد و سرّ اختلاف فهم دینى عالمان نیز همین است. همچنین، «مراد از نقل ادراک و فهم بشر از وحى است، نه خود وحى، چون خود وحى فقط در دسترس نسانهاى معصوم مانند انبیاست و آنچه در دسترس بشر عادى است، فهم و تفسیر وحى است.» دو پیشفرض این بحث را «حقّانیت دین اسلام» و «حجّیت عقل در ادراک برخى از حقایق» تشکیل مىدهند. هرچند این دو قضیه نظرىاند و مىتوان درباره آنها گفتوگو کرد، امّا در اینجا از این کار صرفنظر مىکنیم

نسبت بین عقل، نقل، و وحى

پرسش ما این است که بین اسلام، که دین حقّى است، و عقل، که فىالجمله کشف از حقیقت مىکند و حجّت مىباشد، چه نسبتى برقرار است؟ از گذشتههاى دور تا به امروز، همواره این سؤال مطرح بوده است که: آیا عقل با دین یا وحى سازگار است یا ناسازگار؟ به همین ترتیب، وقتى علوم جدید روى کار آمدند، این پرسش مطرح گردید که: آیا علم با دین سازگار است یا ناسازگار؟ در قالب پاسخگویى به این پرسشها، نظریات مختلفى داده شده که همچنان موضوع مناقشهها و جدلهاى بسیارى است

از نظر استاد جوادى، طرح پرسشهاى یادشده به این شکل نادرست است؛ بنابراین، با به کارگیرى این شیوه از طرح بحث، انتظار حلّ آن نابجاست. اساسآ عقل در سطح وحى نیست؛ از اینرو، نمىتوان از نسبت این دو بحث کرد. آنچه در سطح عقل است نقل مىباشد، نه وحى. به عبارت دیگر، عقل همتاى وحى نیست، بلکه همتاى نقل است، و علوم عقلى همسطح علوم نقلى هستند، نه همسطح وحى. نقلْ فهم و تفسیر ما از وحى است، نه خود «وحى» که غیرمعصوم به آن دسترسى ندارد. وحى مصون از خطاست، امّا نقل همچون عقل امکان خطا دارد: «وحى سلطان علوم است و صاحبان علوم عقلى و نقلى (حکیمان و فقیهان) را به حریم آن راهى نیست. علوم عقلى و نقلى هر دو همراه با اشتباهات و خطاهایىاند، حال آنکه در ساحت وحى الهى خطا راه ندارد.» ارزش هیچ علم و کشفى به اندازه وحى نیست. از اینرو، فیلسوف و متکلّم با فقیه و محدّث سنجیده مىشوند، نه با نبى و وصى

عقل و نقل دو راهى هستند که ما را به دین مىرسانند. خدا جاعل و خالق دین، و عقل و نقل کاشف آن قلمداد مىشود. با استفاده از عقل و نقل، مىتوان دین را شناخت و تشخیص داد که چیزى جزء دین است. بنابراین، «عقل و نقل بعد از وحى، و تحتشعاع آن، هر دو منبع معرفتشناختى دین را تأمین مىکنند.» عقل به ادراک دین مىپردازد و کارى با انشاى احکام دینى ندارد؛ یعنى عقل چیزى بر دین نمىافزاید، بلکه همانند آیینهاى است که حکم خدا را نشان مىدهد. عقل ربوبیت و مولویت و نیز قدرت بر ثواب و عقاب ندارد؛ بنابراین، نمىتواند تشریع کند. حکم عقل به معناى کشف عقل است، چنانکه نقل نیز همین شأن را دارد. «عقل ـ مانند طبیب ـ اهل درایت و معرفت است، نه اهل ولایت و حکومت؛ لذا همانند طبیب فاقد حکم مولوى است، زیرا وى مدرک است نه حاکم.» عقل نظرى حکمى صادر نمىکند، بلکه با کشف ملاک حکمْ حکم را کشف مىکند

در این مطلب، فرقى بین عقول انسانهاى عادى و عقول انبیا و اولیا وجود ندارد. انبیا و اولیا نیز نمىتوانند با عقل خویش چیزى را بر دین بیفزایند و حکمى را جعل کنند. خداوند که قادر و غنى مطلق است، تکوین و تشریع را به نحو استقلالى به کسى تفویض نمىکند؛ چراکه در غیر این صورت، محدودیت خدا و استقلال مخلوق لازم مىآید

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ